تحولات روزهاى اخير غزه كه منجر به درگيرى ميان گروه سلفى جهادى «جند انصارالله» با دولت حماس در غزه و در پايان كشته شدن دكتر عبداللطيف موسى، رهبر آن گروه شد، پرسش هاى زيادى درباره جريان سلفيگرى در فلسطين اشغالى به ويژه در غزه و ارتباطات آنها با القاعده و عربستان سعودى مطرح كرده است.
تحولات فلسطين به ويژه پس از دو انتفاضه و بروز فعال القاعده به رهبرى بن لادن نقش مؤثرى در تحول جريان سلفى فلسطينى و تغيير رويكردهاى آن داشته است. تا اواخر دهه هشتاد جريان سلفى فلسطينى و با سياست و مقاومت مسلحانه عليه رژيم صهيونيستى بيگانه بوده و تنها تبليغ و ترويج انديشه هاى اقطاب سلفى همچون ابن تيميه، ابن قيم جوزى، محمد بن عبدالله الوهاب نجدى و افكار سلفى هاى معاصر همچون الالبانى و رشيد رضا و الالوسى در اولويت هاى استراتژيك رهبران اين جريان بوده است. با شروع انتفاضه اول و تحول درونى مقاومت فلسطينى و افول خورشيد سازمان فتح به عنوان يك گروه سكولار، جنبش هاى اسلامى همچون حماس و جهاد اسلامى در عرصه جهاد و مقاومت ظاهر شده و اين تحول روى جوانان جريانات سلفى فلسطينى تاثيرات گوناگونى داشته است.
جوانان سلفى در ابتدا به تاسيس مراكز آموزشى و خيريه پرداختند و در سال هاى اخير يك تحول كيفى و كمى در اين جريان رخ داد و هسته هاى اوليه سلفى هاى جهادى در بطن جريان سلفى رشد كرد. برخى از جوانان سلفى در داخل حماس به دليل مشاركت سياسى حماس در انتخابات پارلمانى ۲۰۰۶ و پيروزى آن، از تشكيلات سياسى و نظامى حماس خارج شدند و اقدام حماس را غيرمشروع و غير اسلامى دانستند؛ زيرا به نظر آنها رهبران حماس در اين مقطع زمانى وارد بازى هاى سياسى سكولارها شده اند.
گروه هاى سلفى جهادى طى سال هاى اخير اقدامات تخريبى عليه دولت حماس در غزه انجام داده و در رسانه هاى گروهى خود سيلى از اتهامات عليه حماس و رهبران وارد ساختند و آنها را متهم به پيروى از حزب الله لبنان و وابستگى عقيدتى و فكرى به تشيع كردند.
از لحاظ فكرى ...
↧